فهرست مطالب
مجله روانشناسی و روانپزشکی شناخت
سال نهم شماره 1 (پیاپی 40، فروردین و اردیبهشت 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/01/27
- تعداد عناوین: 12
-
صفحات 1-15مقدمه
کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی علاوه بر مشکلات عملکرد توجه و هوشیاری، پایین ترین سطح فعالیت اجتماعی را نشان می دهند و مشکلات بیشتری در دوستیابی و حفظ آن دارند.
هدفهدف از تحقیق حاضر تاثیر بازی های حرکتی و رایانه ای بر توجه و روابط اجتماعی دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی 12-10 سال بود.
روشپژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه تجربی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر ابتدایی 12-10 سال مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی منطقه 4 تهران در سال 1400 بودند. از میان آن ها تعداد 36 نفر به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. بازی های حرکتی و رایانه ای در 8 هفته و هر هفته در 3 جلسه 60 دقیقه ای صورت پذیرفت. پرسشنامه کانرز نسخه والدین و پرسشنامه زبوف در پیش آزمون و پس آزمون توسط والدین پر شد. از تحلیل واریانس مرکب و از آزمون تی همبسته جهت تحلیل داده ها و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد.
یافته هابازی های حرکتی و رایانه ای تاثیر مثبت معنی داری بر توجه و ارتباط اجتماعی داشتند (P≤0/05)؛ اما بین تاثیر این دو مداخله بر هیچ یک از متغیرهای تحقیق تفاوت معنی داری مشاهده نشد (P≥0/05).
نتیجه گیریبازی های حرکتی و رایانه ای موجب بهبود توجه و روابط اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می شود؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این بازی ها برای کمک به کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی استفاده شود.
کلیدواژگان: بازی های حرکتی، بازی های رایانه ای، نقص توجه، بیش فعالی، توجه، روابط اجتماعی -
صفحات 16-32مقدمه
رفتارهای خودآسیب رسان و خودکشی گرایانه و ظرفیت شرم و احساس گناه از جمله موضوعاتی هستند که از دیرباز مورد توجه روانشناسان بالینی بوده است.
هدفپژوهش حاضر با هدف مقایسه ی رفتارهای خودکشی گرایانه، رفتارهای خودآسیب رسان و ظرفیت شرم و احساس گناه در میان افراد با «صفات چهارگانه تاریک شخصیت» و افراد با «سه گانه آسیب پذیر تاریک شخصیت» انجام شد.
روشاین پژوهش از نوع مطالعات معادلات ساختاری است. جامعه آماری در بخش «جمعیت عمومی» شامل کلیه جوانان 18 تا 40 ساله شهر تهران و در بخش «بالینی» نیز شامل کلیه افراد دارای رفتارهای خودکشی گرایانه و خودآسیب رسان در همان بازه سنی بود، در بخش عمومی با استفاده از روش نمونه گیری آنلاین 1696 نفر و در بخش بالینی نیز به شکل حضوری از میان بیمارستان های روانپزشکی و زندان های شهر تهران 180 نفر و مجموعا اطلاعات 1876 نفر جمع آوری و در تحلیل وارد شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس چهارگانه کوتاه شخصیت (SD-4)، مقیاس های سه گانه صفات آسیب پذیر تاریک شخصیت، مقیاس ظرفیت تجربه ی احساس گناه و شرم (GASP)، پرسشنامه خودآسیب زنی (SHI) و پرسشنامه رفتارهای خودکشی- تجدیدنظر شده (SBQ-R) بود. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 و با استفاده از مقایسه ضرایب مسیر و آزمون تغییر ناپذیری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که به لحاظ آماری تفاوت معنادار بین صفات تاریک شخصیت و سه گانه ی آسیب پذیر تاریک شخصیت بر رفتارهای خودآسیب رسان (P<0/001, t=6/603, ∆β=0/13) و (نه خودکشی) وجود داشت و همچنین افراد با سه گانه ی آسیب پذیر تاریک شخصیت شرم بیمارگونه بیشتری (P<0/001, t=7/346, ∆β=0/21) از افراد با صفات تاریک شخصیت داشتند.
نتیجه گیریمی توان نتیجه گرفت که صفات سه گانه آسیب پذیر تاریک شخصیت (فاکتور دو جامعه ستیزی، خودشیفتگی آسیب پذیر و اختلال شخصیت مرزی) در مقایسه با صفات چهارگانه تاریک (سادیسم، جامعه ستیزی، ماکیاولیانیسم و خودشیفتگی) با خطر بیشتر گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان و تجربه شرم بیمارگونه همراه است.
کلیدواژگان: صفات چهارگانه تاریک شخصیت، سه گانه آسیب پذیر تاریک شخصیت، ظرفیت شرم و احساس گناه، خودکشی، رفتار خودآسیب رسان -
صفحات 33-44مقدمه
اهمیت کارکردهای تجهیزات و تکنولوژی های جدید بر ورزشکاران حرفه ای سبب گردیده است تا نیاز به انجام مطالعات در این حوزه بیش از پیش درک گردد تا بتوان آثار روانشناختی آن بر ورزشکاران مشخص گردد.
هدفتحقیق حاضر با هدف بررسی آثار روانشناختی تجهیزات و تکنولوژی های جدید بر ورزشکاران حرفه ای انجام گردید.
روشروش پژوهش حاضر از نوع آمیخته بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان آگاه به موضوع پژوهش بودند که بر حسب انتخاب هدفمند تعداد 12 نفر به عنوان نمونه پژوهش مشخص گردیدند. همچنین جامعه آماری پژوهش در بخش کمی شامل ورزشکاران حرفه ای شهر تهران در سال 1400 بودند که بر حسب انتخاب در دسترس تعداد 200 نفر به عنوان نمونه تحقیق مشخص شدند. ابزار گردآوری شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. روش آماری مورد استفاده در بخش کیفی شامل روش کدگذاری بود. کدگذاری انجام شده در این پژوهش در سه بخش کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های کمی از نرم افزار SPSS نسخه 20 استفاده شد.
یافته هانتایج تحقیق حاضر نشان داد که آثار روانشناختی تجهیزات و تکنولوژی های جدید بر ورزشکاران حرفه ای در چهار دسته انگیزشی، ذهنی، رفتاری و بین فردی مشخص شدند. مطابق با نتایج فوق مشخص گردید که در میان آثار شناسایی شده آثار رفتاری (3/33=میانگین) و آثار ذهنی (4/05=میانگین) بالاتر از سطح میانگین می باشند که نشان دهنده تاثیرگذاری شدید این آثار بر ورزشکاران حرفه ای است.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج می توان چنین اعلام داشت که تجهیزات و تکنولوژی های جدید می تواند آثاری در حوزه های فردی، رفتاری و ذهنی بر ورزشکاران داشته باشد.
کلیدواژگان: روانشناختی، تکنولوژی، ورزشکاران -
صفحات 45-56مقدمه
سوءمصرف مواد مخدر یکی از معضلات جهانی است و با وجود اثربخشی روش های درمانی با گذشت زمان اغلب عودهای متعددی از سوی برخی بیماران تجربه می شود.
هدفهدف این مطالعه بررسی تاثیر مصاحبه انگیزشی بر وسوسه و عود مصرف بیماران تحت درمان با بوپرنورفین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد بود.
روشنوع پژوهش کاربردی و به صورت نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود ، جامعه مورد مطالعه بیماران تحت درمان با بوپرنورفین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان مریوان در سال 1399 بودند. در این مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی تعداد 42 نفر انتخاب شدند و به دو گروه 21 نفره مداخله و کنترل تخصیص داده شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه وسوسه مصرف مواد پس از ترک، پرسشنامه پیش بینی بازگشت به همراه آزمون های آزمایشگاهی بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار STATA نسخه 12 و SPSS نسخه 25 و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی آزمون های ویلکاکسون، من ویتنی و کای دو پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج یافته ها نشان داد که گروه های مداخله و کنترل از لحاظ آماری همگن بودند. قبل از مداخله میانگین نمره ی وسوسه برابر 11/31±74/42 و عود مصرف برابر 7/80±121/80 بود که پس از مداخله میانگین نمره ی وسوسه به 9/15±51/33 و عود مصرف به 10/62±108/76 کاهش یافته بود؛ بنابراین بین گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (0/001<p).
نتیجه گیرییافته ها نشان داد مصاحبه انگیزشی بر میزان وسوسه و عود بیماران موثر بود؛ بنابراین طراحی و استفاده از مصاحبه انگیزشی برای ارایه دهندگان مراقبت در بخش های روان و ترک اعتیاد در کنار سایر درمان های ترک اعتیاد توصیه می شود.
کلیدواژگان: اعتیاد، وسوسه، عود، ترک مواد، مصاحبه انگیزشی -
صفحات 57-72مقدمه
اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از مهم ترین اختلالات دوران کودکی و نوجوانی است که از طیف اختلالات رفتار ایذایی و برونی ساز می باشد.
هدفهدف مطالعه حاضر بررسی مقایسه ای اثربخشی درمان شناختی رفتاری و هیپنوتراپی بر بهبود مهارت های تنظیم هیجانی و مهارت های ارتباطی نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود.
روشاین پژوهش در قالب طرح کارآزمایی بالینی با پیش آزمون و پس آزمون و دوره پیگیری یک ماهه اجرا شد. از میان دانش آموزان مقطع دبیرستان شهرستان ارومیه، با تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند، 51 نفر به شکل هدفمند و با کمک مدیران و معلمان مدارس، والدین و استفاده از مصاحبه تشخیصی و همچنین معیارهای ورود انتخاب و در سه گروه (17 نفر درمان شناختی رفتاری، 17 نفر هیپنوتراپی و 17 نفر کنترل) به شکل تصادفی جایگذاری شدند. سپس گروه شناختی رفتاری هیپنوتراپی براساس پروتکل های استاندارد مداخله ای تحت مداخله قرار گرفته، اعضای کنترل مداخله ای دریافت نکردند و پس از پایان یک ماه آزمون پیگیری به عمل آمد و مقیاس های پژوهش مجددا استفاده شد. ابزارهای این پژوهش شامل: سیاهه رفتاری نسخه والدین (CBCL)، پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه مهارت های ارتباطی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSSنسخه 22 و آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد.
یافته هایافته های این پژوهش نشان داد که هر دو درمان شناختی رفتاری و هیپنوتراپی در بهبود مهارت های ارتباطی (0/224>P، 1/53=F)، مهارت های سازگارانه تنظیم هیجان (0/575>P، 2/45=F) و کاهش مهارت های ناسازگارانه تنظیم هیجان (0/127>P، 2/56=F) به یک میزان موثر واقع شده اند و تفاوت معناداری بین آن ها وجود نداشت.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که درمان هیپنوتراپی و درمان شناختی رفتاری به یک اندازه می توانند در بهبود مهارت های تنظیم هیجان و مهارت های ارتباطی موثر عمل کنند و می توان در کار با نوجوانان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای از این مداخلات سود جست.
کلیدواژگان: درمان شناختی- رفتاری، اختلال نافرمانی مقابله ای، نوجوان، تنظیم هیجان، مهارت ارتباطی -
صفحات 73-83مقدمه
شیوع کرونا سبک زندگی افراد را تغییر داده است و به دلیل ماهیت اینترنتی شدن در این دوران، درک زمان نیز دستخوش تغییر شده است و نوعی اهمال کاری را در دانشجویان به ارمغان آورده است.
هدفهدف از این مطالعه بررسی رابطه بین اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان با اهمال کاری دانشجویان در دوران شیوع ویروس کرونا بود.
روشروش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شهر تهران و مشهد در دوران شیوع ویروس کرونا در سال 1400-1399 بود. بدین منظور از 250 دانشجو از طریق اینستاگرام به صورت داوطلبانه خواسته شد تا پرسشنامه درک استعاری زمان رئیسی و مقدسین (2020)، اعتیاد به اینترنت یانگ (1996) و اهمال کاری تاکمن (1991) را تکمیل کنند. روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره بود. سپس داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان در دوران شیوع ویروس با میزان اهمال کاری دانشجویان در این زمان ارتباط دارند (0/05<P). همچنین اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان به ترتیب 17/8 و 14/6 درصد می توانند اهمال کاری را پیش بینی کنند.
نتیجه گیریدر نتیجه می توان گفت که میزان اهمال کاری دانشجویان براساس اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان در دوران شیوع ویروس کرونا قابل پیش بینی است. پیشنهاد می شود محققان و پژوهشگران در مطالعات خود در زمینه اهمال کاری در این دوران، به عوامل شناختی مانند درک استعاری زمان و عوامل رفتاری مانند اعتیاد به اینترنت توجه بیشتری داشته باشند
کلیدواژگان: اعتیاد به اینترنت، درک استعاری زمان، اهمال کاری، دوران شیوع ویروس کرونا، دانشجویان -
صفحات 84-94مقدمه
در سال های اخیر ورزش و فعالیت بدنی به یک گرایش رایج تبدیل شده است که با ترویج روانشناسی ورزش، اشتیاق به فعالیت بدنی نقش مهمی در تاثیرگذاری بر جنبه ذهنی افراد ایفا می کند.
هدفپژوهش حاضر با هدف تاثیر اشتیاق به فعالیت بدنی بر بهزیستی روانشناختی افراد شرکت کننده در اماکن ورزشی انجام شد.
روشروش پژوهش توصیفی- همبستگی، مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمام افراد شرکت کننده در اماکن ورزشی منطقه 15 شهرداری تهران در سال 1400 بود که براساس تعیین حجم نمونه نرم افزار جی پاور نسخه 3/1 تعداد 348 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. از پرسشنامه اشتیاق به فعالیت بدنی (والرند و همکاران، 2003)، رضایت از زندگی بالیس و همکاران (1998)، غفلت از خود و تجربه آسیب فیزیکی لوییس و همکاران (2016) برای جمعآوری داده ها استفاده شد. از روش معادلات ساختاری با نرم افزار SPSSنسخه 24 و3 Smart PLS جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده گردید.
یافته هانتایج معادلات ساختاری نشان داد اشتیاق سازگار (0/001=p) و اشتیاق افراطی (0/003=p) بر غفلت از خود به ترتیب تاثیر منفی و مثبت معنادار دارد. همچنین، اشتیاق سازگار بر رضایت از زندگی و اشتیاق افراطی بر آسیب در حین تمرین تاثیر مثبت و معنادار دارد (0/001=p). نهایتا غفلت از خود بر رضایت از زندگی تاثیر منفی معنادار دارد (0/001=p)؛ اما بر آسیب در حین تمرین تاثیری ندارد (0/204=p).
نتیجه گیرینتایج نشان داد اشتیاق سازگار تاثیر مثبت و اشتیاق ناسازگار تاثیر منفی بر روی بهزیستی روانشناختی دارند. لازم است برنامه هایی توسط مدیران امر توسعه داده شود که از فعالیت های ورزشی در استراتژی های مداخله با شهروندان در جهت بهبود رضایت و بهزیستی روانشناختی استفاده کنند.
کلیدواژگان: اشتیاق، فعالیت بدنی، بهزیستی روانشناختی، مراکز ورزشی -
صفحات 95-105مقدمه
عشق شفقت آمیز می تواند در رفتارهای اجتماعی مناسب نظیر حمایت دخیل باشد. مقیاس عشق شفقت آمیز نسبت به بشریت برای سنجش این مفهوم ساخته شده است.
هدفمطالعه فعلی با هدف تعیین ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی کوتاه تجدیدنظر شده مقیاس عشق شفقت آمیز نسبت به بشریت در جمعیت ایرانی انجام شد.
روشطرح این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی افراد بالای 18 سال در شهر کرمانشاه در سال 1400 بود که به صورت آنلاین در پژوهش حاضر شرکت کردند. در این پژوهش 510 نفر به روش نمونه گیری در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. جهت روایی همگرا از پرسشنامه ذهن آگاهی شناختی عاطفی تجدیدنظر شده فیلدمن و همکاران (CAMS-R) و روایی واگرا از پرسشنامه ترس از شفقت به دیگران گیلبرت و همکاران استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و برای روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و Lisrel نسخه 8/8 استفاده شد.
یافته هاضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل مقیاس 87/8 بدست آمد. مقیاس کوتاه تجدیدنظر شده عشق شفقت آمیز نسبت به بشریت همبستگی مثبت معناداری را با مقیاس ذهن آگاهی شناختی عاطفی (0/139) تجدیدنظر شده و همبستگی منفی را با ترس از شفقت به دیگران (0/126-) نشان داد (0/005<p). همچنین نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که ساختار تک عاملی از برازش مناسبی در جمعیت مورد مطالعه برخوردار است.
نتیجه گیریاعتبار و روایی نسخه فارسی کوتاه تجدیدنظر شده مقیاس عشق شفقت آمیز نسبت به بشریت در جمعیت ایرانی تایید شد. پژوهشگران و متخصصان سلامت روان می توانند از این ابزار به عنوان ابزاری کوتاه برای ارزیابی عشق شفقت آمیز در پژوهش ها و مداخلات درمانی استفاده کنند.
کلیدواژگان: عشق شفقت آمیز، تحلیل عاملی تاییدی، پایایی، اعتبار -
صفحات 106-117مقدمه
خودشیفتگی مرضی سازه روانشناختی و پیچیده است که دو بعد آسیب پذیری و بزرگمنشی را دارد. بزرگمنشی خودشیفته با اختلال مصرف مواد مرتبط است اما نقش آسیبپذیری در این اختلال چندان روشن نیست.
هدفهدف پژوهش حاضر مقایسهی خودشیفتگی مرضی و ابعاد آن در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد با افراد غیربالینی بوده است.
روشطرح پژوهش تحلیلی- مقطعی از نوع پس رویدادی (مقایسه ای) بود. جامعهی آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد بود که از خرداد تا دی ماه سال 1397 به درمانگاه اعتیاد بیمارستان روزبه تهران مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش متشکل از 93 نفر بیمار مبتلا به اختلال مصرف مواد و 92 نفر از جمعیت غیربالینی بود که با روش نمونهگیری در دسترس وارد پژوهش شدند. هر دو گروه آزمون غربالگری مصرف تنباکو، الکل و مواد اعتیادآور، پرسشنامه خودشیفتگی مرضی و پرسشنامه سلامت عمومی (برای غربالگری جمعیت غیربالینی) را تکمیل نمودند. جهت تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل واریانس دو راهه و یک راهه و ضریب همبستگی اسپیرمن و نرمافزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.
یافتههاافراد مبتلا به اختلال مصرف مواد به طور معناداری نمرات بالاتری در خودشیفتگی مرضی و ابعاد آن در مقایسه با گروه غیربالینی داشتند (P<0/001). همبستگی مثبت معناداری بین متغیرهای شدت اعتیاد و خودشیفتگی مرضی (P<0/001)، بزرگمنشیخودشیفته (P<0/001) و آسیبپذیری خودشیفته (P<0/001) مشاهده شد.
نتیجهگیریبا توجه به نتایج پژوهش، اهمیت شناسایی خودشیفتگی مرضی و بویژه بعد آسیبپذیر و برنامه ریزی درمانی مناسب برای آن توصیه می شود.
کلیدواژگان: خودشیفتگی مرضی، اختلال مصرف مواد، بزرگمنشی، آسیب پذیری -
صفحات 118-133مقدمه
چاقی در دهه های اخیر به سطح همه گیر در مقیاس جهانی رسیده است. در مداخلات کاهش وزن، تاثیر عوامل روانشناختی بر رفتارهای خوردن باید مورد توجه قرار گیرد.
هدفهدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی هیپنوتراپی شناختی بر خودکارآمدی مقابله ای، راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در زنان مبتلا به چاقی بود.
روشپژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود، که بر روی زنان چاق اهواز در سال 1399 انجام شد. 40 نفر به روش در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. داده ها با مقیاس استعداد هیپنوتیزم پذیری استنفورد (1962)، چک لیست تجارب زندگی، علایق و ارزش ها، پرسشنامه های خودکارآمدی مقابله ای چسنی و همکاران (2006) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) جمع آوری و با روش های تحلیل کوواریانس چند متغیری و تحلیل واریانس اندازه های مکرر توسط نسخه 25 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که هیپنوتراپی شناختی خودکارآمدی مقابله ای آزمودنی ها را افزایش داده (F=29/73, P≥0/001) و این تاثیر تا دوره پیگیری نیز ادامه یافته است (F=6/43, P≥0/03)، در راهبردهای سازگارانه تاثیر معنی دار نداشت؛ اما در راهبردهای ناسازگارانه با وجود عدم معنی داری در پس آزمون، در پیگیری تفاوت معنی داری ایجاد کرده است (F=4/47, P≥0/01).
نتیجه گیریهیپنوتراپی شناختی روشی موثر در افزایش خودکارآمدی مقابله ای و کاهش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان زنان مبتلا به چاقی است و می تواند در بهبود مسایل روانشناختی این افراد به کار گرفته شود.
کلیدواژگان: هیپنوتیزم، درمان شناختی- رفتاری، خودکارآمدی، تنظیم هیجانی، چاقی -
صفحات 134-150مقدمه
مفاهیم پیش نیاز خواندن، نوشتن و ریاضی در دوره پیش دبستان، نیاز به مهارت های عصب- روانشناختی دارد.
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی نمرات هنجار پرسشنامه مهارت های عصب- روانشناختی (فرم معلم) کودکان پیش دبستانی انجام شد.
روشروش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) بود. بخش کیفی به روش تحلیل مضمون و بخش کمی، به روش توصیفی- پیمایشی و جامعه آماری تمامی کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. طبق مجوز آموزش وپرورش پرسشنامه محقق ساخته مهارت های عصب- روانشناختی به صورت آنلاین و براساس روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای توسط 410 معلم پیش دبستانی تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی از طریق تحلیل مولفه های اصلی و تحلیل عامل تاییدی توسط نسخه 22 SPSS و نسخه 23 Amos تحلیل شدند.
یافته هانتایج هنجاریابی پرسشنامه در کل نمونه به صورت نمرات خام از 1/7 تا 4، نمرات Z از 2/24- تا 1/77، نمرات t از 27/57 تا 67/89 و نمرات درصدی از 0/2 تا 100 درصد و بارهای عاملی (p=0/476, Δx2=12/64) در میان دختران و پسران برابر است. پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ 0/921، ضریب تنصیف 0/843، نقطه برش بالینی 2/86 و در تحلیل عاملی تاییدی، بارهای عاملی تمامی سوالات بالاتر از 0/4 و معنا دار بود (0/001>p)؛ اما تفاوت میانگین نمرات مهارت های عصب- روانشناختی دختران و پسران پیش دبستانی با یکدیگر معنادار نبود (0/05<P).
نتیجه گیریپرسشنامه محقق ساخته مهارت های عصب- روانشناختی، به عنوان ابزاری معتبر جهت سنجش مهارت های عصب- روانشناختی در کودکان پیش دبستانی قابل استفاده است.
کلیدواژگان: پرسشنامه، پایایی، تحلیل عاملی، کودکان پیش دبستانی -
اثربخشی آموزش تمرینات تعادلی بر تعادل ایستا و توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالصفحات 151-163مقدمه
یکی از شایع ترین اختلال ها که در دوران کودکی بروز پیدا می کند، اختلال نقص توجه/ بیشفعالی است که با ویژگی هایی چون نارسایی توجه، بیش فعالی و رفتارهای تکانشی مشخص گردیده است.
هدفپژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش تمرینات تعادلی بر تعادل ایستا و توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعال انجام شد.
روشاین پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 6 سال دارای اختلال نقص توجه/ بیشفعال مراجعه کننده به مراکز مشاوره روانشناختی کودکان شهر گرگان در سال 1401-1400 بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس بود که 30 نفر به عنوان نمونه در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون تعادل لک لک و آزمون رنگ واژه استروپ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.
یافته هانتایج حاکی از تفاوت معنادار میان میانگین های پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل بود؛ بدین معنی که آموزش تمرینات تعادلی می تواند میزان تعادل ایستا (0/001>p؛ 19/45=F) و توجه انتخابی (0/001>p؛ 28/63=F) کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعال را بهبود بخشد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که آموزش تمرینات تعادلی بر توجه انتخابی و تعادل ایستای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعال موثر است. از این رو به نظر می رسد گنجاندن این برنامه ی تمرینی در برنامه ی توانبخشی این کودکان مفید باشد.
کلیدواژگان: تمرینات تعادلی، تعادل ایستا، توجه انتخابی، اختلال نقص توجه، بیش فعالی
-
Pages 1-15Introduction
Children with Attention Deficit Hyperactivity Disorder, in addition to attention deficit hyperactivity disorder and alertness problems, show the the lowest level of social activity and they have more trouble finding and keeping friends.
AimThe aim of this study was to investigate the effect of motor and computer games on the attention and social communications of male students with attention deficit hyperactivity disorder aged 10-12 years.
MethodThe statistical population of the present study was all elementary male students aged 10-12 years with Attention Deficit / Hyperactivity Disorder in District 4 of Tehran in 2021 and 36 of them were purposefully and accessibly selected. Motor and computer games were performed in 8 weeks and in each session in 3 sessions of 60 minutes. The Connors questionnaire of the parents' version and the Zebov questionnaire were filled out by the parents in the pre-test and post-test. Repeated measure analysis and paired t-test were used to analyze the data using SPSS software version 23.
ResultsMotor and computer games had a significant positive effect on attention and social communication; also, motor and computer games have a significant positive effect on the perceptual-motor skills of male inactive students (P≤0.05), but there was no significant difference between the effects of these two interventions on any of the research variables (P≥0.05).
ConclusionMotor and computer games improve attention and social communications in children with attention deficit / hyperactivity disorder; therefore, it is recommended that these games be used to help children with attention deficit / hyperactivity disorder.
Keywords: Motion games, Computer games, Attention Deficit Hyperactivity Disorder, Attention, Social communications -
Pages 16-32Introduction
Suicidal and self-harm behaviors are among the topics that have long been considered by clinical psychologists.
AimThe present study aimed to compare suicidal and self-harm behaviors and the guilt and shame proneness among individuals with the "dark tetrad personality traits" and the "vulnerable dark triad"
MethodThe present cross-sectional study is a type of structural equation modeling that has been conducted using a large sample. The statistical population in the "general population" consists of all young people aged 18-40 in Tehran. The "clinical population" also included all people with suicidal and self-harm behaviors of the same age range. A total of 1876 people were included in the present analysis among which 1696 individuals were selected for the general population using online surveys and 180 ones in purposive sampling for the clinical population from psychiatric hospitals, and prisons located in Tehran. The research tools in the present study included the Short Dark Tetrad (SD4), Scales for vulnerable dark personality traits, the Guilt and Shame Proneness Scale (GASP), the Self-Harm Inventory (SHI) and Suicidal Behaviors Questionnaire-Revised (SBQ-R). Data were analyzed by SPSS-26 and AMOS-24 using a comparison of path coefficients and invariance Testing.
ResultsThe findings indicated that only a statistically significant difference observed between the dark tetrad of personality traits and the vulnerable dark triad was self-harm behaviors (not Suicidal Behaviors) (P<0.001, t=6.603, ∆β=0.13). Also, people with vulnerable dark triad possessed more pathological shame (P<0.001, t=7.346, ∆β=0.21) compared to those with dark tetrad of personality traits.
ConclusionIt can be concluded that the vulnerable dark triad (Factor 2 psychopathy, vulnerable narcissism and BPD) is associated with an increasingly greater risk of self-harm behaviors and pathological shame compared to a dark tetrad of personality (Sadism, Psychopathy, Machiavellianism and Narcissism).
Keywords: Dark tetrad of personality traits, Vulnerable dark triad, Guilt, shame proneness, Suicide, Self-harming behaviors -
Pages 33-44Introduction
The importance of new equipment and technologies on professional athletes has led to a greater understanding of the need for studies in this area to determine its psychological effects on athletes.
AimThe present study examines the psychological effects of new equipment and technologies on professional athletes.
MethodThe method of the present study was mixed. The statistical population of the research in the qualitative section included experts aware of the subject of the research who were identified as the research sample according to the purposeful selection of 12 people. Also, the statistical population of the research in a small part included professional athletes in Tehran in 2021, which according to the available selection, 200 people were identified as the research sample. The collection tools included a semi-structured interview and a researcher-made questionnaire. The statistical method used in the qualitative part included the coding method. The coding performed in this research was done in three sections of open, axial and selective coding. SPSS software version 20 was used for quantitative data analysis.
ResultsThe results showed that the psychological effects of new equipment and technologies on professional athletes were identified in four categories: motivational, mental, behavioral, and interpersonal. The results indicate that behavioral effects (X=3.33) and mental effects (X=4.05) are higher than the average level, indicating the strong effects on professional athletes.
ConclusionAccording to the results, new equipment and technologies can affect athletes in individual, behavioral and mental areas.
Keywords: Psychology, Technology, Athletes -
Pages 45-56Introduction
Drug abuse is one of the global problems and despite the effectiveness of treatment methods, it often recurs over time.
AimThe aim of this study was to investigate the effect of motivational interviews on temptation and relapse in patients treated with Buprenorphine referred to addiction treatment clinics.
MethodThe research was applied and quasi-experimental with pretest-posttest and control group, the study population was patients treated with Buprenorphine who were referred to addiction treatment clinics in Marivan in 2020. In this study, 42 people were selected by random sampling method and assigned to two groups of 21 intervention and control. Data collection tools included a substance use temptation questionnaire after withdrawal, a return prediction questionnaire along laboratory tests. Data were analyzed using STATA-12 and SPSS-25 using descriptive and inferential statistical tests of Wilcoxon, Man Whitney and Pearson's chi-squared test.
ResultsThe results showed that intervention and control groups were statistically homogeneous. Before the intervention, the mean score of temptation was 74.42±11.31 and recurrence was 121.80±7.80. After the intervention, the mean score of temptation was reduced to (51.33±9.15) and recurrence of consumption was reduced to (108.76±10.62); therefore, there was a statistically significant difference between intervention and control groups (p<0.001).
ConclusionThe results showed that motivational interview was effective on the rate of temptation and recurrence of patients. Therefore, designing and using motivational interviews is recommended for caregivers in the psychiatric and addiction wards along with other addiction therapies.
Keywords: Addiction, Temptation, Recurrence, Quit drugs, Motivational interview -
Pages 57-72Introduction
Oppositional Defiant Disorder (ODD) is one of the crucial disorders in childhood and adolescence which is externalizing spectrum disorders.
AimThe purpose of this study was to investigate of the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and hypnotherapy on improving emotional regulation and communication skills of adolescents with oppositional defiant disorder.
MethodThis research has been executed in context of a clinical trial plan with pre-test and post-test and one-month follow up period. Among the students with oppositional defiant disorder of junior school in Urmia city who were studying in the (school) year 2020- 2021 that 51 people were purposefully selected and placed randomly in three groups (17 people for cognitive-behavioral therapy, 17 people for hypnotherapy and 17 people for control) with the assistance of schools’ teachers and principals, parents and utilizing diagnostic interviews and also supplying the inclusion criteria in research. Then cognitive- behavioral therapy and hypnotherapy group has intervened based on intervention stranded protocols but members of the control group did not receive any intervention. After the end of a month, a follow-up test was performed and the research scales were used again. Tools of this research included: Child Behavioral Checklist (CBCL), Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ) and the communication skills inventory. SPSS-22 software and repeated measures analysis of variance were used to analyze the data.
ResultsThe results of this research indicated that both cognitive-behavioral therapy and hypnotherapy improve communication (F=1.53, P>0.224) and adaptive emotion regulation skills (F=2.45, P>0.575) and reduction of maladaptive emotion regulation skills (F=2.56, P>0.127) were equally affected and there was no significant difference between them.
ConclusionThe results of this study signify that both hypnotherapy and cognitive- behavioral therapy can be effective equally in improving emotion regulation and communication skills and these investigations can be used to cope with adolescents with oppositional defiant disorder.
Keywords: Cognitive-behavioral therapy, Oppositional defiant disorder, Adolescents, Emotion regulation, Communication skills -
Pages 73-83Introduction
The spread of Corona virus outbreak has changed peoples lifestyles, and due to the nature of unlimited Internet usage in this era, the perception of time has also been changed and has caused a kind of procrastination in university students.
AimThe aim of this study was to investigate the relationship between internet addiction and metaphorical perception of time with students procrastination during the Corona virus outbreak.
MethodThe method of this study was descriptive-correlational. The statistical population included all students in Tehran and Mashhad during the outbreak of Corona virus in 2021. To do this, 250 students were voluntarily asked via Instagram to complete Time Perception Metaphorical Questionnaire of Raiisi and Moghadasin (2020), Young Internet Addiction Questionnaire (1996) and Tuckman Procrastination Scale (1991). The statistical method was Pearson correlation and multivariate regression analysis. Data were then analyzed by using SPSS-22.
ResultsThe results indicated that Internet addiction and metaphorical perception of time during Corona virus outbreak are related to the level of students procrastination at this time (P<0.05). Also, internet addiction and metaphorical perception of time can predict 17.8% and 14.6% of procrastination, respectively.
ConclusionTo conclude, it can be said that the rate of students procrastination is predictable based on internet addiction and metaphorical understanding of time during the outbreak of the Corona virus. It is suggested that researchers pay more attention to cognitive factors such as metaphorical perception of time and behavioral factors such as internet addiction in their studies on procrastination in this period.
Keywords: Internet addiction, Metaphorical perception of time, Procrastination, Corona virus outbreak, Students -
Pages 84-94Introduction
In recent years, exercise and physical activity have become common, and given sports psychology development, the desire for physical activity plays a vital role in influencing peoples mental health.
AimThis study is conducted to examine the effect of passion for physical activity on the psychological well-being of sports facilities participants.
MethodThe method is descriptive-correlation based on structural equation modeling. The population was all participants in sports facilities of Tehran, District 15, in 2021. The sample size was determined by Gpower 3.1, and 348 people were selected by the simple random sampling method. In order to collect data, the Passion for Physical Activity Scale (Vallerand et al., 2003), Satisfaction with Life Scale (Bails et al. 1998), Self-neglect and Physical Injury Experience Scale (Louis et al., 2016) were used. Statistical analysis was conducted by structural equations modeling with SPSS-24 and Smart PLS-3.
ResultsThe results of structural equation modeling showed that obsessive (p=0.001) and harmonious (p=0.003) passions have a significant negative and positive effect on self-neglect. Also, obsessive passion has a significant positive effect on satisfaction with life, and obsessive passion has a significant positive effect on workout injury (p=0.001). Finally, self-neglect has a significant negative effect on satisfaction with life (p=0.001), but no significant effect was observed on the workout injury (p=0.204).
ConclusionThe results show that obsessive and harmonious passions negatively and positively affect psychological well-being. Managers and officials should develop sports activities in intervention strategies to improve satisfaction and psychological well-being.
Keywords: Passion, Physical activity, Psychological well-being, Fitness centers -
Pages 95-105Introduction
Compassionate love can involve suitable social behaviors such as protection. The compassionate love scale relative to the human has been made to assess this concept.
AimThe current study was performed to determine the psychometric properties of the revised short Persian version of the compassionate love scale relative to humans in Iranian society.
MethodThe plan of the research is descriptive-correlational. The studied population includes all persons of Kermanshah city above 18-year old in 2021, who participate in this research online. In this study, 510 people were addressed by an available sampling method. The Cognitive and Affective Mindfulness Scale-revised (CAMS-R) questionnaire of Feldman et al. was utilized for convergent validity and Fear of Compassion to others (Gilbert et al.) for divergent validity. The internal consistency method was used to analyze data using Cronbach's alpha and confirmatory factor analysis (CFA) for structural validity with the help of SPSS-25 and Lisrel-8.8.
ResultsThe Cronbach's alpha coefficient obtained 8.87 for the total scale. The compassionate love for humanity scale (CLS-H-SF) showed the positive and significant correlation with CAMS-R of 139 and negative one that fear of compassion to others was -126 (P>0.005). Also, the results of CFA showed that the single-factor structure has the suitable fitting in the studied population.
ConclusionValidity of the revised short Persian version of the compassionate love scale relative to humans in Iranian society was confirmed. Researchers and mental health professionals can use this tool as a brief tool to evaluate compassionate love in the research and therapeutic interventions.
Keywords: Compassionate love, Confirmatory factor analysis, Reliability, Validity -
Pages 106-117Introduction
Pathological narcissism is a sophisticated psychological construct that has two dimensions i.e. grandiosity and vulnerability. Substance use disorders have been related to grandiosity in the literature, but their relationship with vulnerability have not been well known
AimThe aim of this study was to compare pathological narcissism and its dimensions in people with substance use disorders with non-clinical individuals.
MethodThe research design was analytic-cross sectional study with ex-post facto (comparative) procedure. The statistical population included all people with substance use disorders who had referred to the addiction clinic of Roozbeh Hospital in Tehran from June to January 2019. The sample consisted of 93 people with substance use disorders and 92 people from non-clinical population who were included in the study by convenience sampling method. Both groups completed the Alcohol, Smoking, and Substance Involvement Screening Test, the Pathological Narcissism Inventory & the General Health Questionnaire (for screening in non-clinical population). Data were analyzed using two-way and one-way analysis of variances and Spearmen correlation coefficient in SPSS-24.
ResultsPeople with substance use disorders had significantly higher scores in pathological narcissism and its dimensions compared to the non-clinical group (P<0.001). Spearman correlation coefficient between the variables of addiction severity and pathological narcissism (p<0.001), grandiose narcissism (p<0.001) and vulnerable narcissism (p<0.001) were significant and positive.
ConclusionThe present study highlighted the importance of evaluation and treatment planning for pathological narcissism especially vulnerability domain in substance use disorders.
Keywords: Pathological narcissism, Substance use disorders, Grandiosity, Vulnerability -
Pages 118-133Introduction
Obesity has become an epidemic on a global scale in recent decades. The effect of psychological factors on eating behaviors should be considered weight loss interventions.
AimThis study was conducted to investigate the effect of cognitive hypnotherapy on coping self-efficacy and adaptive and maladaptive strategies of cognitive emotion regulation in obese women.
MethodThis was a quasi-experimental study with a pre-test-post-test design, a control group and follow-up that was conducted on obese women in Ahvaz in 2020. Forty women were selected using the convenience sampling method and randomly assigned to experimental and control groups. Data collection tools were Stanford Hypnotic Susceptibility Scale, Checklist for Utilizing Life Experience, Interest & Values, Chesney et al.'s (2006), Coping Self-Efficacy Scale and Garnefski et al.'s (2001) Cognitive Emotion Regulation Questionnaire. MANOVA, repeated measures ANOVA and SPSS-25 were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that cognitive hypnotherapy increased the participants coping self-efficacy (F=29.73, P≥0.001) and this effect continued until the follow-up period (F=6.43, P≥0.03). It did not have a significant effect on adaptive strategies, but it created a significant difference in maladaptive strategies in the follow-up despite its lack of significance in the post-test (F=4.47, P≥0.01).
ConclusionThe results revealed that the use of cognitive hypnotherapy is an effective method to increase coping self-efficacy and reduce maladaptive emotion regulation strategies in women with obesity and can be used to improve the psychological problems of these people.
Keywords: Hypnosis, Cognitive behavioral therapy, Self efficacy, Emotional regulation, Obesity -
Pages 134-150Introduction
Neuropsychological skills are required to learn the prerequisite concepts of reading, writing and mathematics in the preschool period.
AimThe aim of this study was evaluation of normative scores of Neuropsychological Skills Teacher Form Questionnaire of preschool children.
MethodThe research method was mixed (qualitative-quantitative). Thematic analysis was used for the qualitative section and the descriptive-survey method in the quantitative section. The statistical population included all preschool children of Isfahan in the academic year of 2020-2021. After obtaining permission from the Education Organization, the researcher-made neuropsychological skills questionnaire was completed online by 410 preschool teachers selected by the two-stage cluster sampling method. Data were analyzed by exploratory factor analysis through principal component analysis and confirmatory factor analysis by SPSS-22 and AMOS-23.
ResultsThe normative results of the participants responses to the questionnaire revealed that the raw scores ranged between 1.7 and 4, Z scores ranged between 2.24 and 1.77, t scores ranged between 27.57 and 67.89, and percentage scores were from 0.2 and 100%; furthermore, the factor loadings (p=0.476, Δx2=12.64) were equal among girls and boys. The reliability coefficients of the questionnaire estimated by Cronbach’s alpha (0.921) and split-half (0.843) were acceptable. The clinical cut-off point was 2.86, and factor loadings of all items obtained from confirmatory factor analysis were higher than 0.4 and significant (p<0.001). But the difference between the mean scores of neuropsychological skills of preschool girls and boys was not significant (p>0.05).
ConclusionThe researcher-made Neuropsychological Skills Questionnaire can be used as a valid tool to assess the neuropsychological skills of preschool children.
Keywords: Questionnaire, Reliability, Factor analysis, Preschool children -
Pages 151-163Introduction
Attention Deficit/ Hyperactivity Disorder is a common disorder in childhood, characterized by attention deficit, hyperactivity and impulsive behaviors.
AimThis study examines the effectiveness of balance training on static balance and selective attention in children with attention deficit/ hyperactivity disorder.
MethodThis research was quasi-experimental with a pretest-posttest design and a control group. The population was all 6-year-old children with ADHD referred to the center for child counseling in Gorgan in 2021-2022. Thirty people were selected by convenience sampling method and assigned to the experimental and control groups. In order to collect data, The stork balance test and Stroop color and word test were used. The statistical analysis was carried out using analysis of covariance in SPSS-24.
ResultsThe results showed a significant difference between the post-test mean of the experimental and control groups; This means that balance training can improve Static balance (p<0.001; F=19.45) and selective attention (p<0.001; F=28.63) in children with attention deficit/ hyperactivity disorder.
ConclusionThe results showed that balance training is effective on selective attention and static balance in children with attention deficit/ hyperactivity disorder. Therefore, This exercise seems to be helpful in the rehabilitation program.
Keywords: Balance training, Static balance, Selective attention, Attention deficit, hyperactivity disorder